جدول جو
جدول جو

معنی پانگ لس - جستجوی لغت در جدول جو

پانگ لس
(لُ)
دکتر، شیخ احیاءالملک از چشم پزشکان معروف تهران و فرزند حاج میرزا علینقی صنیعالممالک بود که در سال 1243 خورشیدی در تهران زاده شد و پس از فراغت از تحصیل از مدرسه دارالفنون برای تکمیل تحصیلات خود به پاریس رفت و در سال 1307 هجری قمری به تهران مراجعت کرد و طبیب مخصوص ناصرالدین شاه گردید. (رجال بامداد ج 3 ص 262)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رَ)
بانگ رسنده. آن حد از مسافت که بانگ رسد. آن مقدار فاصله که شنونده آوای فریادکننده را تواند شنید. آن مسافتی که آوای یکی بدیگری رسد، باآهنگ. که لحن و آهنگ دارد. خوش آواز. (ناظم الاطباء) :
گرچه نوا و لحن نبد باغ را هگرز
آن بی نوا و لحن کنون بانوا شدست.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
(گُ لَ)
نوعی حیوان پستاندار بی ثنایا در منطقۀ حارّۀ افریقا که پوست آن از نوعی فلس پوشیده است
لغت نامه دهخدا
(اِ گِ)
فریدریک (فریدریش). فیلسوف، عالم اقتصاد و سیاستمدار آلمانی (1820-1895م.) دوست کارل مارکس بود و با وی خانوادۀ مقدس (1844) و اعلامیۀ حزب کمونیسم (مانیفست) (1848) را تنظیم کرد. وی پس از مرگ مارکس مجلدات دوم و سوم کتاب سرمایۀ (کاپیتال) او را نشر داد. (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
نعره ی پلنگ
فرهنگ گویش مازندرانی
شل شلی، شل و سفت کردن کار یا حرفی
فرهنگ گویش مازندرانی
از ماهیان رودخانه ای به اندازه ی کولی که از جلبک های داخل
فرهنگ گویش مازندرانی